سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حوراء

حضرت سکینه بنت الحسین (ع) حضرت سکینه نام اصلی اش" آمنه" هم نام مادر پیامبر(ص)

است.اودرسال 47هجری درمدینه دیده به جهان گشود، و هفتادسال زندگی کرد،

ودر روز پنجشنبه پنجم ربیع الاول سنه 117 هجری درمدینه وفات نموده و دربقیع مدفون گشت.

مادراو رباب دخترامرءالقیس است وهردو درکربلا حضورداشته،ودر پیشبرد نهضت اباعبدالله

الحسین نقش اصلی راایفاکردند. سکینه دختری با استعداد،سخنوری فصیح،شاعری

هنرمند،سیاستمداری دوراندیش بود،ودرنهضت کربلا پرچم" ابلاغ" رابه دست

داشت،ودرهرفرصتی بافرازهای مناسب و اشعارپرمعنی اهداف حسین بن علی(ع)راپیش برد.

تا جایی که حضرت اباعبدالله الحسین دروداع آخرسخن نهایی راباوی درمیان گذاشت،

وسخنان وعواطف وی را پرسوز، وخوداورابهترین زنان خواند! سکینه هنگام آمدن

ذوالجناح،نخستین شخصی بودکه ازخیمه هابیرون آمد، وباوی به سخن پرداخت...

آنگاه درکنار نعش پاره پاره آن حضرت قرارگرفت، وچنان شیون و ناله کردکه دشمنان

رانیزبه گریه درآورد،وخودرابه روی جسد پدرافکندوبی هوش افتاد.حضرت سکینه

درواقعه کربلا همراه شوهرش "عبدالله بن حسن"پسربزرگ امام مجتبی(ع) بود،واینکه

گاهی اورایک دخترکوچک وچندساله معرفی می کنند صحت ندارد،وحداقل،سن اودراین

تاریخ به چهارده رسیده بود،وچون شوهرش درکربلا شهیدشد به عقد"مصعب بن

زبیر"درآمده،اونیزدرجنگ با"عبدالملک مروان"کشته شد،سپس "عبدالملک"ازآن حضرت

خواستگاری کرد!سکینه درجواب اوگفت:"هرگزباقاتل شوهرم ازدواج نمی کنم" والله لایتزوجنی

بعده قاتله ابدا.وبعد،ازبصره عازم مدینه شد،وچون به کوفه رسید،شیعیان ومردم این

شهرازدخترامام حسین (ع) استقبال گرمی به عمل آوردند، وتقاضاکردندکه آن بانودرکوفه بماند!

اودرجواب گفت: سوگند به خدا اوخودمی داند که من شمارادشمن می دانم!زیرا شماجدم امیرالمومنین وعمویم امام حسن وپدرم امام حسین وبرادرم علی اصغر وشوهرم مصعب

راکشتید. روحش شاد و یادش گرامی وراهش پررهروباد.

 

منابع: اعلام النساء ج2ص202به بعد وج1ص438،ریاحین الشریعه ج3ص256،اعیان الشیعه ج3ص492،سکینه مقرم ص263،منتهی الامال ج1ص463.


[ سه شنبه 90/10/13 ] [ 2:29 عصر ] [ حوریان بهشتی ]

بسم الله الرحمن الرحیم

 


اَلهُمَ صَلِی عَلی فاطِمَهَ وَ اَبیها وَ بَعلُهاوَ بَنیها

وَ سِرِ المُستَودِعِ فیها بِه عَدَدِ مااَحاطَ بِهی عِلمُک

**

سرمایه محبت زهراست دین من

من دین خویش را به دو دنیا نمیدهم

گر مهرو ماه را به دو دستم دهد قضا

یک ذره از محبت زهرا نمیدهم

**

چه جمعه ها که یک به یک غروب شدنیامدی

چه بغض ها که در گلو رسوب شد نیامدی

خلیل اتشین سخن!تبر به دست بت شکن

خدای مادوباره سنگ و چوب شد نیامدی





[ سه شنبه 90/10/13 ] [ 10:47 صبح ] [ حوریان بهشتی ]
درباره وبلاگ

حوریان بهشتی
بهشتیان، حوریان آسمانی را می جویند و ما در اعماق زمین، حوریان بهشتی را زنده می کنیم. کنیزان بانوی عالمین زهرای اطهر هستیم و به امبد شفاعت حضرت سپیدرویان آخرت. دخترانی از قبیله عشق جاده سرسبز زیبایی دشت پرگل حیا و کلبه چوبین مادری. . به جمع حوریان بهشتی خوش آمدید...
موضوعات وب
آرشیو مطالب
امکانات وب
بازدید امروز: 0
بازدید دیروز: 1
کل بازدیدها: 8626